۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

کافه لاوو / منهتن / نیویورک / ساعت 3 بامداد

فاحشه روی تخت دراز کشیده بود. کافه لاوو معروفترین کافه ی ایتالیایی نیویورک با مشتری های خاص پولدارش دیگر داشت کم کم آماده بستن می شد. مردان با صورت هایی قرمز از ماتیک تند رقاصه ها و زن ها با صورت هایی گل انداخته از رقص با مردان، روانه ی خانه اشان بودند. فاحشه کارش تمام شده بود و روی تخت دراز کشیده بود. با دوستش که شغلی مثل خودش داشت پنت هوسی اجاره کرده بودند و الآن زیر نور کامل ماه به فکر فرو رفته بود، فکر مشتری هایش.

 

ادامه مطلب...
۰۳ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا ستایش

دنیا ، ....

پنجشنبه, ۲۰ فروردین ۱۳۹۴، ۰۲:۰۲ ب.ظ

تازه داری دنیا رو میشناسی ، تازه همه چیز برایت مهیا که می شود، اول کار که هستی ... همه چیز می ریزد به هم !

امروز مهمانی داشتیم. از هیچ چیز زندگی اش راضی نبود، خودش می گفت. نه شغلش را دوست داشت و نه شرایط زندگی شخصی و خانوادگی اش را.

خیلی ها می گویند : چه زود دیر می شود.

ادامه مطلب...
۰۳ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا ستایش

واجب فراموش شده

واجب فراموش شده

چند وقت پیش در وبلاگ یکی از دوستان مطلب خیلی جالبی دیدم، در مورد چادری شدن خودش (یک دختر مانتویی) در اثر امر به معروف استاد مذهبی اشان.

ادامه مطلب...
۰۳ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا ستایش

وقتی دلتنگ می شوی

دیده اید گاهی انسان، بی هوا، میان زمین و آسمان، انگاری اجل معلق رسیده باشد، دلش می گیرد .... می رود در هم، کِز میکند گوشه ای ؟!!

نمی دانم برایتان اتفاق افتاده است یا نه ... ولی اینجور لحظه ها انگار منتظر می شویم

منتظر می شویم که کسی بیاید و از بی حوصلگی نجاتمان دهد.

 

دوست صاحب نفسی داشتم که می گفت : در عالم هستی ، انسانی هم افق تو هست، که در این لحظات، غمگین است، دلش گرفته است. برای همین هم تو می روی در هم، چون او رفته است در هم. انسان هم افق ...

۰۳ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا ستایش

جنگِ نرم ِ بیهوده

 

جوانی در حوزه جنگ نرم فعالیت می کرد/

هیچکدام از کتاب های شهید مطهری را نخوانده بود/

خیلی از کتاب های استاد طاهرزاده را نخوانده بود/

کتاب های دکتر شریعتی ، رحیم پور ازغدی، امیرخانی را نخوانده بود/

سخنان راهگشای حضرت ماه و امام عزیز (ره) را جهت دار و تفصیلی نخوانده بود/

رمان نخوانده بود/شعر نخوانده بود/فیلم ندیده بود/

ادامه مطلب...
۰۳ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا ستایش

حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد

 

برخی از آدم ها، اصلا بهشان نمی آید ... دنیایی دارند اما برای خودشان ...

دنیایی زیبا، کاش ما را به آن عوالم راه بود. این حال و روز این روزهایم است! کاش ما را به عوالم زیبای انسان های زیبا راه بود. انسان هایی که زیبا بندگانی اند برای پروردگارشان...

گاهی اینقدر مسلمان ندیده ایم که نمی دانیم اسلام چیست. اینقدر مؤمن ندیده ایم، تا حرف از مؤمن می شود یاد غیر المغضوب غلیظ حاج آقای صف اول می افتیم که بین 1 و 2ش در شک است و مردم بیگناه از همه جا بیخبر صف بسته اند به جماعت همچو از خدا بیخبری ! نمی دانم تک مسلمان زندگی ام را اگر ندیده بودم چه می کرد با من هجوم وحشیانه ایسم های غرب و شرق عالم

ادامه مطلب...
۰۳ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا ستایش